خدای من ، دیگر بی تو نمی توانم ...
خدایا کمکم کن ....
خودت می دونی که چه قدر دچار تحیر شده ام از این همه نابسامانی و نابهنجاری که می بینم ..
از این همه تاریکی و سیاهی خسته شدم ..
از این همه ناپاکی و آلودگی بیزارم ...
وای ، به کجا داره می ره این قبیله سرگشته انسانی ...
گاهی به خدا شکوه می کنم ، که چرا چند سال پیش توفیق ترک این دیار به من نداد ....
اما بعد ..
امروز غروب به این فکر می کردم که چرا اینقدر از امام زمان عج دورشدیم ...
خدایی ، چند بار در روز یا هفته بیادش می افتیم ...
چند بار به خاطرش از گناه دوری می کنیم ، تا بیشتر از این سینه مبارکشون به درد نیاریم ..
آقاجون دلم میخواد ، قربونی ظهورت باشم . حتی اگر