خوش آمد گل وزان خوشتر نباشد
که در دستت بجز ساغرنباشد
غنيمت دان و مي خور در گلستان
که گل تا هفته ي ديگر نباشد
زمان خوش دلي درياب و درياب
که دايم در صدف گوهر نباشد
عجيب راهي است راه عشق کآنجا
کسي سر برکند کش سر نباشد
بسوز اوراق اگر هم درس مائي
که علم عشق را دفتر نباشد
زمن بنيوش و دل در شاهدي بند
که حسنش بسته ي زيور نباشد
بيا اي شيخ و از خمخانه ي ما
شرابي خور که در کوثر نباشد
بنام ايزد بتي سيمين تنم هست
که در بتخانه ي آزر نباشد
کسي گيرد خطا بر نظم حافظ
که هيچش لطف در گوهر نباشد
منبع وبلاگ مفتي?!!!!