سلام
این ویب سایت از عبدلله امیریب برای خدمت شمادوستان می با شد االبته برای شما دوستان گرامی و عزیز
در این ویب سایت شما می توانید این چیز ها را بدست بی ورید
شعرها
مقاله ها
فکاهی ها
دعا ها
معلومات در باره مالستان
و غیره
|
|
|
|
-
کوه را مي افکند از پاي عطش واي اگردر دل کندمأوا عطش
همچو بوي گل که پيدا است و نيست سوز او پيدا و نا پيدا عطش
آب ميبيند سراب دشت را آنکه دارد داغ يک قطره,عطش
کي شنيدستي پذيرايي کند ميزبان از ميهمانش با عطش
ما همين لحظه عطش را خواند ايم ميشود در کربلا مأوا عطش
آب آن دم در خيام افکند خود سوزش تلخ در محشر عطش
همچون آتش تشنگان را ميگداخت يک طرف درد و بلا يک جا عطش
هر چه گفتند آب آب اما جواب يا صداي ضجه بود و يا عطش
تابش خورشيد هم ترسيم کرد از عطش خطي موازي با عطش
نعش اکبر تا به خون آغشته ديد محو شد از خاطر ليلا عطش
از زبان کل مشتاقان آب نکته ها ميگفت با سقا عطش
رفت سقا و عطش همراه او زد پِيَش باز آمد از دريا عطش
من نميدانم درآن غوغا چه کرد دردو وجدان تو يا زهرا عطش
مشک سقا تا به خون آغشته ديد نا اميد ماند و يک دنيا عطش
دم به دم در گوش اصغر ميسرود جاي مادر نغمه ي لالا عطش
باغبان تا ديد خون از اهو شکفت آنچه را سوزاد اما با عطش
هر طرف سر زد پي جرعه آب ليک چيزي پيدا نشد الا عطش
سلام دوستان گرامی لتفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید و من ممنون شما خواهم شد تشکر از همکاری شما دوستان